متنی که می خوانید مصاحبه آقای عماد برقعی با من درباره اینترنت و تآثیرات آن بر فرهنگ و جامعه ایران می باشد. این مصاحبه روز پنجشنبه 17 دیماه 1388 در روزنامه اعتماد منتشر خواهد شد. با توجه به محدودیتی که روزنامه برای انتشار مصاحبه از نظر حجم داشت ناگزیر بحث ما ناتمام و خلاصه است. موضوع تاثیرات فرهنگی اینترنت در ایران موضوع مهم و دارای ابعاد وسیعی است. این موضوع نیازمند بررسی های دقیق تجربی و بحث های نظری می باشد. امیدوارم در فرصتی دیگر به این بحث به نحو گسترده تری بپردازم. گفتگو با دکتر نعمت الله فاضلی: ایران اینترنتی و اینترنت ایرانی عماد برقعی - اینترنت با وجود اینکه سالیان درازی نیست به ایران قدم گذاشته است اما توانسته علاوه بر اینکه جای پای خود را در ایران بازکند تاثیرات مهم فرهنگی و اجتماعی نیز بر جای گذاشته است. شناخت این تاثیرات ب توجه به توسعه روزافزون اینترنت در کشورمان می تواند گامی در جهت شناخت وضع حال و آینده فرهنگ و جامعه ایرانی باشد. به همین جهت در آستانه چهل سالگی اینترنت با دکتر نعمت الله فاضلی پژوهشگر و استاد دانشگاه درباره روابط متقابل اینترنت و فرهنگ ایرانی به گفتگو نشستیم. فاضلی دکترای انسان شناسی فرهنگی خود را از کشور انگلستان اخذ کرده و هم اکنون در دانشگاه علامه طباطبایی با درجه استادیاری عضو هیات علمی است. وی چندین جلد کتاب و ده ها مقاله به زبان های فارسی و انگلیسی در حوزه فرهنگ منتشر کرده و از صاحب نظران مطالات فرهنگی در کشور محسوب می شود. او معتقد است که به دلیل کمبود داده های پژوهشی قضاوت دقیق در مورد تاثیرات اینترنت در ایران مشکل است اما گمانه زنی هایش از تاثیرات گسترده این پدیده در ابعاد مختلف فرهنگ و اجتماع ایرانی گواهی میدهد. وی همچنین پدیده اینترنت را پدیده ای پند بعدی می داند که چه بازنمایی ها و چه نتایج آن اشکال مختلفی دارند که از جهاتی نزدیک و از جهاتی دور از واقعیت اجتماعی ایران است. خواندن گفته های او می تواند آغازی بر نگاه به تاثیرات اینترنت در ایران باشد. - در آستانه چهلمین سال تولد اینترنت هستیم. این پدیده نزدیک به دو دهه است که به ایران وارد شدهاست. عمده ترین تاثیرات اینترنت بر فرهنگ را چه می دانید؟ پدیده اینترنت امروزه به صورت یکی از نمادهای فرهنگ جهانی در آمده است و همه جمعیتها در سراسر جوامع امروزی تحت تاثیر این فناوری پست مدرن، قرن بیست و یکمی و منحصر به فرد قرار گرفته اند. به همین دلیل بسیار شایسته است که به هر مناسبتی که پیش بیاید بیشتر درباره این فناوری تامل کنیم. به خصوص این که اینترنت شاید بیش از تمام فناوری های دیگر در تمام جهان و از جمله ایران توانسته در لایههای گوناگون خرد و کلان زندگی اجتماعی ما و نوع بشر تاثیرات عمیق و پایداری بگذارد. گاهی نظریهپردازان اجتماعی برای توصیف میزان تاثیر اینترنت بر انسان قرن بیست و یکم تاریخ را به دو دوره ماقبل و ما بعد اینترنت تقسیم می کنند. یعنی همانطور که برای اهمیت پیدایش خط تاریخ را به قبل و بعد از اختراع خط تقسیم میکردیم اهمیت اینترنت هم تا آنجا توصیف شدهاست که تاریخ را به دو دوره قبل و بعد از آن تقسیم می کنند. درباره اهمیت تاثیرات اینترنت، هم در سطح جهانی و هم در سطح ملی نظریهها و دیدگاههای مختلفی مطرح شده است. برخی این میزان تاثیر را به چالش کشیدهاند و معتقدند که هنوز زود است که در مورد عمق تاثیرات آن در تمام جوامع بحث کنیم. چرا که ضریب نفوذ اینترنت در غرب بسیار بیشتر از کشورهای کمتر مدرن شدهاست. بنابراین یک دیدگاه است که با احتیاط بیشتری این تاثیر را ارزیابی می کند. اما در مقابل دیدگاهی هست که معتقد به تاثیرات بی چون و چرا و کامل اینترنت بر سبکهای زندگی است. از یک منظر دیگر می توانیم دیدگاهها را به دو دسته خوشبینان و بدبینان هم تقسیم کنیم. یعنی در مقابل کسانی که از اینترنت استقبال می کنند کسانی هم هستند که این تاثیرات را بدون آسیب نمی بینند و معتقدند که اینترنت باعث تضعیف برخی ارزشهای سنتی و تاریخی هم شده است. منظور از بیان این دیدگاهها این است که در باره تاثیرات اینترنت سخن گفتن دشوار است. چون حرفهای ما بستگی به معیارهای ما دارد. بسته به این که از چه نظام ارزشی و ایدئولوژیک و فرهنگی به این فناوری نگاه کنیم نتایج و ارزیابیهای متفاوتی را به دست می آوریم. در ایران دست یافتن به یک قضاوت و ارزیابی منسجم و سنجیده در باره تاثیرات اینترنت علاوه بر چالشی که ناشی از معیارها و بینش ماست با یک چالش دیگر هم مواجه است. اصولا ارزیابی تاثیرات هر چیزی بر زندگی انسان یک بحث تجربی نیز هست. یعنی زمانی میتوانیم از تاثیرات چیزی صحبت کنیم که بررسیهای تجربی و اطلاعات دقیق در مورد میزان و شیوه استفاده از آن در گروه ها، موقعیتها و بافتهای مختلف در دست داشته باشیم. در مورد کشورهای غربی اطلاعات گوناگونی در اختیار هست. بسیاری از بحث هایی هم که در علوم اجتماعی در این باره مطرح است مبتنی بر همین اطلاعات است. اما در مورد کشورهای غیرغربی و به خصوص در مورد جامعه ما دادههای تجربی لازم را در اختیار نداریم. همین موضوع چالش مهمی ایجاد می کند. چون نظریات ما یا بر اطلاعات سایر کشورها مبتنی است و یا بر تجربه های زیسته و تاملات محققان ایرانی. به همین خاطر در مورد تاثیرات احتماعی اینترنت در ایران باید با احتیاط سخن بگوییم. بحثهای من هم شامل همین مورد می شود. - علت وجود این چالش دوم چیست؟ هر دو چالشی که توضیح دادم در مورد جامعه ایران حائز اهمیت است. چرا که در جامعه ایران یک نوع وحدت یا اجماع نظری وجود ندارد. اغلب پدیدهها با مجموعه ای از دیدگاههای از نظر سیاسی متعارض و متضاد روبهرو هستند. هرگاه در ایران از تحلیل پدیدهای سخن می گوییم با یک موضعگیری سیاسی روبهرو می شویم. چون هم سخن گویان و هم مخاطبان، ارزیابیشان با یک موضع خاص سیاسی است. چالشهای سیاسی هم در مورد کشورهایی مثل ایران که محدودیت ها و موانع مختلف سیاسی دارند مانع از بررسی بی طرفانه محققان می شود. در واقع ماهیت ایدئولوژیک معیارها مانع توسعه تحقیقات هم می شود. عامل دیگر این است که اجتماع علمی علوم اجتماعی در ایران آن قدر توسعه پیدا نکرده که بتواند تمام مسائل فرهنگی ما را تحت پوشش مطالعاتی قرار دهد. ما بیشتر در موضوعات تثبیت شده تحقیق می کنیم. رسالههای دانشجویی و تحقیقات سازمانی در ایران کمتر با موضوعات جوان درگیر می شوند. جوان بودن اینترنت هم باعث این عدم انجام تحقیق در این حوزه می شود. دیگر این که بررسی این پدیده بیشتر نیازمند استفاده از روشهای کیفی است تا کمی. چرا که محقق باید با تجربه های عمیق زندگی مردم درگیر شود تا بتوانداثر اینترنت بر زندگی مردم را بفهمد. با روش های پیمایشی و کمی که امروزه در علوم اجتماعی ایران تثبیت شده به سختی می توان به این پرسش پاسخ داد. روش کیفی هم هنوز اعتبار، مقبولیت و عمومیت لازم را در آکادمی علوم اجتماعی ایران پیدا نکرده است. همین امر مانع از آن می شود که محققان ما در زمینه مطالعه تاثیرات اینترنت بر فرهنگ ایرانی سرمایه گذاری و تحقیق کنند. عوامل دیگری هم وجود دارند. مثل اینکه سازمان های دولتی و مراکز پژوهشی در این زمینه سفارش نمیدهند و حمایت نمیکنند. البته باید بگویم این عدم مطالعه به صورت مطلق نیست. از همان ابتدا به دلیل شوک فرهنگی که ممکن بود اینترنت به وجود آورد و به خاطر تفاوت فرهنگی که جهان مجازی با جامعه سنتی ایران داشت به صورت پراکنده به خصوص در زمینه وجوه آسیبمند اینترنت مطالعه میشد. مسائلی مثل اختلال در مناسبات جنسی، ازدواجهای اینترنتی، تقلبها و کلاه برداریها و تاثیرات سیاسی اینترنت یا استفاده های سیاسی از آن کمابیش دستمایه تحقیقاتی قرارگرفتند. اما این تحقیقات به چند جهت هنوز نتوانستهاند نظریهها و دادههای تجربی لازم را فراهم کنند. اول این که عمده این تحقیقات منتشر نشده اند و به صورت گزارشهای محرمانه و منتشر نشده در دسترس محققان قرار ندارند. دوم هم اینکه این تحقیقات از لحاظ موضوعی و جمعیت مطالعه شده به صورت تحقیقات موردی و با اهداف خاص صورت گرفتهاند. به همین جهت قابلیت تعمیم دادن این تحقیقات به کل جامعه ایرانی وجود ندارد. به همین دلیل تلاش های پژوهشی هم به حدی نیست که بتوان به آن اتکا کرد. - در پاسخ به سوال قبلی به شوک فرهنگی اشاره کردید. آیا جامعه ایران با ورود اینترنت واقعا با شوک فرهنگی مواجه شد؟ اینترنت یک فناوری ماهیتا فرهنگی است زیرا اینترنت ابزاری است برای تولید و بازتولید و ترویج و اشاعه نمادها و معانی و بی واسطه با حوزه فرهنگ ارتباط دارد و بر آن تاثیر می گذارد. همه مصنوعات و ماشین آلات و تکنولوژی ها به نوعی با جامعه و فرهنگ ارتباط دارند. اما از نظر نحوه تعامل با فرهنگ و نظام معانی و نمادهای جامعه در بسیاری موارد این ارتباط با واسطه عواملی است. مثلا اتوموبیل بر فرهنگ با واسطه چند عامل تاثیر می گذارد. یعنی وقتی که توسط اتومبیل سبک زندگی سیال می شود این سیال شدن و سرعت یافتن برفرهنگ هم تاثیر میگذارد. اما اینترنت از جمله فناوریهایی است که مثل رادیو، تلویزیون، روزنامه و کتاب مستقیما در خدمت تولید و بازتولید معنا قرار دارد. چرا که این ها تکنولوژیهای ارتباط انسانها هستند. چون در آن انسانها مستقیما درباره ارزشها و معانی شان گفتگو میکنند و در این فرایند ارزشها و معانی جدید تولید میشود و ارزشهای گذشته به چالش کشیده و یا بازتولید می شوند. اینترنت از این حیث که مستقیما با فرهنگ ارتباط دارد بسیار حائز اهمیت است و می تواند در یک زمان کوتاه دگرگونی های فرهنگی وسیعی را ایجاد کند. اینترنت علاوه بر این که یک وسیله فرهنگی است یک وسیله چند منظوره است که کاردکردهای متنوعی را همزمان ایجاد می کند. برای مثال اینترنت عرصه تعاملات را بی نهایت بسط میدهد. از طریق اینترنت یک فرد در ایران می تواند با فرهنگ ها و عرصه های مختلف تعامل برقرار کند. اینترنت به ما این قابلیت را میدهد که از محدودیت ها و تابوهایی مثل مسائل جنسیتی یا قومی یا نژادی فراتر برویم. علاوه بر آن اینترنت اجازه می دهد که نه تنها فرد در یک عرصه مکانی وسیع سیر و سفر کند بلکه در یک فضای اجتماعی نامحدود هم قرار بگیرد. علاوه بر دو ویژگی مذکور، اینترنت این قابلیت را هم دارد که استفاده از آن ارزان، آسان و همگانی است. بر خلاف بسیاری دیگر از تکنولوژیها که به دلیل قیمت یا پیچیدگی یا ماهیت طبقاتی آن کمتر استفاده می شوند. داشتن اینترنت نماد اشرافیت طبقاتی نیست و این پدیده از بدو تولدش همگانی بودهاست. به همین دلیل تاثیرات اینترنت بر زندگی اجتماعی نوع بشر میتواند همهجانبه و عمیق باشد. اینترنت به دلیل ویژگی های خودش وقتی وارد جامعه ایران شد جامعه را به یکباره تحت تاثیر خودش قرار داد. در واقع الگوهای رفتاری و عرف ها و هنجارهایی که داشت به وجود می آورد همه تازه و شگفت انگیز بودند. به همین دلیل مدیران و محققان و نظریه پردازان را دچار شوک کرد. اما این شوک در مورد جامعه و مردم عادی چندان صادق نیست. از این نظر باید بین مردم عادی و کسانی که در حوزه برنامه ریزی و سیاست گذاری هستند تفاوت قائل شویم. واکنش این دو یکی نبود. اینترنت از نظر مردم عادی خیلی زود پذیرفته شد. در حدود 150 سال گذشته که ما در معرض فناوری های جدید قرار داریم کمتر موردی داریم که مقاومت مردم در برابر فناوری های جدید این قدر اندک باشد. اینترنت در خانواده ها، ادارات و مراکز آموزشی و پژوهشی به سرعت گسترش پیدا کرد. البته مقداری چالش وجود داشت و هنوز هم وجود دارد. هنوز هم خانواده هایی هستند که با این که فرزندانشان و به خصوص دخترانشان وقت زیادی را با اینترنت صرف کنند مشکل دارند. ولی در مجموع جامعه ایران مقاومت چندانی در مقابل اینترنت نکرد. 100 سال پیش مردم ایران در برابر تک تک ابزارهای جدید از چرخ خیاطی تا دوچرخه و قطار و اتومبیل مقاومت می کردند. این فناوری های جدید را اغلب ارمنی، فرنگی، بیگانه و حتی شیطانی و جنی تلقی می کردند. اما وقتی که نوبت به اینترنت رسید ما نه تنها این مقاومت را ندیدیم بلکه این پدیده خیلی راحت در دل خانواده ها جای گرفت. علل آن هم چیزهای مختلفی بود. یکی این که جامعه ایران در تجولات 100 سال اخیر آمادگی زیادی برای پذیرش پدیده های جدید پیدا کرده بود. مردم ایران از مواهب تکنولوژی های جدید مثل برق و اتومبیل استفاده کرده بودند و به تدریج مقاومت ها و بدبینی ها نسبت به تکنولوژی کاهش پیدا کرده بود. دلیل دوم هم این بود که اینترنت از طریق نهاد آموزش وارد جامعه شد و این ورود از طریق نهاد علم برای این تکنولوژی نوعی قداست و حرمت ایجاد کرد. دلیل سوم هم این بود که چون جامعه ایران ساختار جمعیتی جوانی دارد و جوانان محافظه کاری و بدبینی کمتری دارند و این جوانی جمعیت بر پذیرش اینترنت تاثیر گذاشت. همین نسل هم بود که این تکنولوژی را وارد خانه ها و ادارات کرد. دلیل چهارم هم مقبولیت جهانی اینترنت بود. در دیگر جوامع هم مقاومت چندانی در برابر اینترنت انجام نشد. چون اینترنت خودش هم این فضای جهانی را بازتاب می کرد مردم ایران هم تحت تاثیر سایر ملت های جهان خودآگاه یا ناخودآگاه اینترنت را پذیرفتند. به همین جهت هم اینترنت به نمادی از به روز بودن و عقب نبودن از کاروان علم و معرفت تبدیل شد. دلیل پنجم هم این بود که اینترنت دارای کارکردهای وسیعی است و به سختی می توان در مورد خوب یا بد بودن آن قضاوت کرد. از یک جهت به تولید علم کمک می کند، آموزش را آسان می کند، اوقات فراغت را پر می کند، ارتباطات اجتماعی و انسانی را توسعه می بخشد و عملایک رسانه چندین منظوره است. از طرف دیگر این رسانه می تواند اثرات مخرب هم داشته باشد ولی جنبه های مثبت آن اجازه نمی دهد که قضاوتی کلی درباره بد بودن آن کرد. دلیل ششم این بود که دولت و سیاست گذاران فرهنگی هم اینترنت را از همان ابتدا پذیرفتند و در جهت توسعه این تکنولوژی گام برداشتند و ساختارها و سرمایه گذاری مادی لازم برای توسعه آن را انجام دادند. پذیرش دولت هم بر نفوذ اینترنت در جامعه تاثیر گذاشت. دلیل هفتم تولیدات اینترنت در جامعه بود. اگر برآیند تکنولوژی نشان بدهد که زیانش بیش از سودش است در جامعه محدود می شود. اما اینترنت در دو دهه گذشته در ایران اگرچه آسیب هایی داشته است اما در مجموع قضاوت وجدان جمعی جامعه درباره آن این بوده است که فناوری ای سازنده، مفید و ضروری است. همان طور که گفتم شوک فرهنگی در برابر اینترنت در واقع در میان محققان و مدیران و رسانه ها بود. به این دلیل که این افراد به طور تخصصی با آن سر و کار دارند و نسبت به ابعاد مختلف آن از آگاهی بیشتری برخوردارند و می توانند لایه های گوناگون آن را مشاهده کنند. اگر از دیدگاه این افراد جامعه ایرانی قبل و بعد از اینترنت را مقایسه کنیم می فهمیم که اتفاق شگرفی روی داده است. این ها با تسلط تخصصی که در حوزه شناخت اجتماع دارند بیشتر می توانند این تجربه را توصیف کنند و کسی که بتواند این تاثرات عمیف را ببیند دچار حیرت می شود. - شما اشاره کردید که اینترنت یک پدیده چند بعدی است اما به نظر می رسد در ایران تنها ابعاد خاصی از آن توسعه پیدا کرده است. اینترنت بیشتر به عنوان یک ابزار اطلاع رسانی و ارتباطات بین فردی و مقداری هم از بعد آموزشی پیشرفت در ایران پیشرفت کرده است و به عنوان یک پدیده اقتصادی استفاده نمی شود. آیا این نظر را قبول دارید؟ تاثیراتی که اینترنت بر این ابعاد مختلف فرهنگی گذاشته چگونه است؟ ما در دوسطح می توانیم تاثیرات اینترنت در ایران را تحلیل کنیم. یکی در سطح عام و کلی است و در زمانی که اینترنت تمامیت روح ایرانی را تحت تاثیر قرار داده است. یعنی یک دیگاه گشتالتی داشته باشیم و فرض را برا این بگذاریم که فرهنگ و انسان ایرانی دارای یک روح و کلیت است واینترنت این روح را چگونه تحت تاثیر قرار می دهد. وجه دوم این است که وارد اجزا شویم و تاثیر اینترنت را در این اجزا ببینیم. در مورد سطح اول به دلیل اینکه هم داده های تجربی و هم نظریه و تئوری کم داریم دشوار می شود یک نظر تحقیقی را رائه کرد. به نظر من این سطح مهم تر است ولی دشوار می شود در مورد آن قضاوت کرد. من می خواهم از آن جزئیات شروع کنم. شما گفتید که کاربران ما به طور محدودی از اینترنت استفاده می کنند و تاثیرات آن نمی تواند همه جانبه باشد. من این دیدگاه را قبول ندارم به دلیل این که هر یک از اجزای اینترنت که گسترش پیدا کند می تواند تاثیرات کلی بگذارد. مثلا اشاره کردید که اینترنت بیشتر در زمینه اطلاع رسانی یا ارتباطات بین فردی استفاده می شود حتی اگرتنها این دو وجه به تنهایی گسترش پیدا کرده باشد خود این دو می توانند یک انقلاب اجتماعی عظیم به وجود آورند. چرا که توسعه آزاد اطلاع رسانی می تواند بر توسعه سیاسی، افزایش رقابت ها در عرصه زندگی اجتماعی یا رشد گروه های اجتماعی حاشیه ای مثل مهاجران یا اقلیت ها تاثیر بگذارد. چون یکی از موانع توسعه اجتماعی محدود یا بسته بودن فضای اطلاع رسانی است. اگر تنها نتیجه اینترنت همین گسترش روابط بین فردی هم باشد تاثیرات عمیقی ایجاد می شود. چون بخش عمده ای از تابوهای اجتماعی در زمینه ارتباطات بین فردی است، به خصوص روابط بین دو جنس یا ارتباط دو گروه اجتماعی که در سرزیمن ها یا فضای اجتماعی مختلف زندگی می کنند. اگر اینترنت توانسته باشد در این زمینه هم تاثیر ایجاد کند همانجا ما به سوی یک جامعه باز میل پیدا می کنیم. جامعه ای که در آن افراد قابلیت و پویایی کافی برای ایجاد شبکه های اجتماعی را پیدا می کنند. اگرچه واقعیت این است که اینترنت در جامعه ایران به مراتب بیش از این دو کاربرد را داشته است. مثلا دولت در توسعه دولت الکترونیک فعالیت کرده و در خیلی از حوزه ها هم موفق بوده است. اگرچه این موفقیت کامل نبوده و قابل توسعه است اما به هر حال خیلی از سیستم های اداری ایران بر این اساس عمل می کنند. برای مثال بانک ها یا سازمان ثبت اسناد و یا خیلی از شعبه های اداری و تجاری ما عملا به کمک اینترنت کار می کند. کافی است یک روز در ایران اینترنت به طور کامل قطع شود و آن وقت است که می توانید بفهمید چه مجموعه وسیعی از دستگاه های اجرایی و تجاری کارشان مختل می شود. این مختل شدن یعنی همان نقش اینترنت. وابسته شدن تجارت به اینترنت در ایران امروزه کاملا محسوس است. اینترنت همچنین در فعالیت های فرهنگی و تربیتی ما نقش پیدا کرده است. امروزه بخش عظیمی از سرگرمی های ما توسط اینترنت انجام می شود. وبگردی، دانلود کردن بازی ها و سرگرمی های اینترنتی، خواندن مقالات و .. بخش مهمی از اوقات فراغت افراد را پر می کند. در حوزه پژوهشی هم بخش مهمی از فعالیت ها از طریق اینترنت صورت می گیرد. کاربردهای اینترنت چون در ایران مطالعه نشده است ممکن است برآوردها از آن کم یا حتی شاید مبالغه آمیزباشد. اما آن چیزی که به نظر من کاملا مشهود است این است که برای طبقه متوسط شهری ایران اینترنت نقش مهمی در زمینه اوقات فراغت، فعالیت های آموزشی و تربیتی، ارتباطات بین فردی و جهانی ایجاد کرده است. برخی این تصور را دارند که اینترنت برای یک قشر تحصیل کرده و نخبه است و جنبه تزئیناتی دارد که من این را قبول ندارم. به نظر من اینترنت دست کم برای طبقه متوسط فرهنگی و شهری حداقل به طور گسترده و وسیعی مورد استفاده قرار می گیرد. از این جهت می گویم طبقه متوسط فرهنگی و شهری که طبقه متوسط فرهنگی فقط مختص به شهر نیست. امروزه من بسیاری را می شناسم که در روستا و یا شهرهای کوچک زندگی می کنند و از اینترنت استفاده می کنند. با توجه به این ها به نظر من اهمیت نفوذ اینترنت در لایه های مختلف کسب و کار و سرگرمی و تعلیم و تربیت زیاد است. ما برای اینکه بتوانیم این ها را درک کنیم باید برگردیم به عرصه هایی که به طور تاریخی حساسیت فرهنگی روی آن ها زیاد است و به نوعی تابو محسوب می شوند. مثلا فرض کنید در مقوله روابط بین دو جنس که به طور گسترده ای کنترل زیادی روی آن بوده و فشار اجتماعی روی آن زیاد است. امروز می بینیم که بسیاری از طریق اینترنت این روابط را برقرار می کنند. از وبسایت های گسترده ای که برای ترویج نهاد خانواده به وجود آمده تا ارتباط های آزادی که چندان هم از نظر عرف و هنجارهای اجتماعی پذیرفته شده نیست. یعنی در هر دوطیف از اینترنت استفاده می شود. این امر به این معناست که حتی خصوصی ترین حریم ما که مناسبات جنسی است هم تحت تاثیر اینترنت قرار می گیرد. یا عرصه ای مثل اعتقادات دینی و فعالیت های مذهبی. هر دو گروه دینداران وعرف گرایان و غیر دینی ها به صورت گسترده از اینترنت استفاده می کنند. بهره برداری از اینترنت در عرصه دین کل عرصه اعتقادات فرد که از دیدگاه لیبرالی عرصه خصوصی به حساب می آید را جنبه عمومی بخشیده است. در واقع اینترنت به عرصه ای برای گفتگوی عمومی تبدیل شده است. جایی که ما اعتقاداتمان را عرضه می کنیم و دیگران نقدهاشان را به ما بیان می کنند. اینترنت در حوزه های مختلف از امور جنسی و اعتقادات گرفته تا فعالیت های سیاسی چه برای طرفداران و چه برای منتقدان حکومت عرصه فعالیت شده است. عملا در دنیای جدید جنس کنش های سیاسی به صورت کنش های مجازی در آمده اند. ما درست در لحظه ای زندگی می کنیم که بحث سیاسی کردن مثل رای دادن یا مشارکت در دولت و عضو شدن در یک حزب اهمیت پیدا کرده است. چرا که بحث سیاسی از طریق فضاهای مجازی به صورت یک امر عمومی در آمده است. من ایده هایم را در وبلاگم می نویسم و دیگران به آن جواب می دهند. از این طریق بحث سیاسی ما از حالت یک گفتگوی شخصی یا درد دل کردن و نق زدن خصوصی به یک امر عمومی تبدیل می شود. تا دیروزی که اینترنت نبود ما برایمان دشوار بود که حوزه هایی مثل جنسیت، سیاست یا دیانت را عمومی کنیم. - همچنان این سوال باقی می ماند که این ها چه پیامدهایی داشته است. آیا حالا می توانیم بگوییم که جامعه ایرانی یا انسان ایرانی یا به تعبیر مطالعات فرهنگی سوژه ایرانی به چیزی متفاوت تبدیل شده است؟ به اعتقاد من الان برای قضاوت کردن درباره اینترنت و تاثیر آن بر کلیت اجتماع زود است. چرا که اینترنت هنوز آن قدر همگانی نشده که بتواند تمام فرایندهای جامعه ایرانی را تحت تاثیر قرار دهد. از طرف دیگر همه قلمروهای زندگی ما هم تحت سیطره اینترنت در نیامده است. گذشته از این زمان لازم برای این که اینترنت بتواند فرهنگ یا انسان تازه ای را شکل دهد نگذشته است. برای دگرگونی تاریخی و کلی در حوزه فرهنگ و جامعه ما نیازمند زمان زیادتری هستیم. ما برای چندین هزار سال بر اساس دنیای بدون اینترنت زندگی کردیم. برای همین هم برای دگرگونی تام و تمام اگر نگوییم چندین هزار سال دست کم یک قرن لازم است. اما چیزی که به طور قطع می شود گفت این است که روند شکل گیری یک سوژه جدید ایرانی آغاز شده و ما در مسیری قرار گرفته ایم که داریم به تدریج هنجارها و رویه هایی را شکل داده و درونی می کنیم که این روند در نهایت می تواند سوژه ایرانی جدیدی را به وجود بیاورد. سوژه ای که دوجهانی زندگی می کند و در نهایت می تواند تحت تاثیر هویت جدید حقیقی – مجازی قرار گرفته و مفاهیمی مثل جهانی شدن که منجر به تولد یک فرهنگ و انسان جهانی مشود در مورد جامعه ما هم مصداق پیدا کند. اما این فرایند یک فرایند تدریجی است و ما هنوز در نقطه ای قرار نداریم که بتوانیم بگوییم این اتفاق رخ داده ولی می توانیم بگوییم که در مسیر این رخداد ایستاده ایم. - از نظر شما حضور جامعه ایرانی در اینترنت چه تاثیری بر نگاه جهانی به انسان ایرانی گذاشته است؟ یکی از تحولاتی که انسان ایرانی در این روند تجربه خواهد کرد این است که خودش را بر اساس مقیاس های محلی نمی سنجد. یک بینش تطبیقی در جامعه ما در حال توسعه یافتن است. همانطور که نگاه می کند دیگران چگونه هستند به این هم می اندیشد که دیگران درباره او چگونه می اندیشند. این احساس محصول دنیای جهانی شده است که یکی از ابزارهای آن اینترنت است. این که اینترنت چه تصویری از ایرانی ها به دست می دهد نمی توان به راحتی تشخیص داد چون داده های کافی نداریم. اما آن چه که می توان تحلیل کرد این است که ایرانیان به دلیل این که ابزارهای اینترنت را در اختیار داشته اند و توانایی های لازم را داشته اند و یک جمعیت کثیر ایرانی در خارج از ایران زندگی می کنند که از سرمایه اقتصادی و فرهنگی و علمی کافی هم برخوردار هستند. این جمعیت مهاجر ایرانی بازنمای گسترده ای در اینترنت دارند. می شود گفت که ایران از نظر میزان حجم و فضای پر کرده در دنیای اینترنتی جزو 3 4 کشور اول در جهان است. در حالی که ما در دنیای واقعی این گونه نیستیم. در دنیای واقعی زبان و خط و ادبیات فارسی حتی در برابر ادبیات عربی هم این گونه نیست چه برسد در برابر ادبیات فرانسه، چین یا انگلیسی. اما در دنیای مجازی این فرصت را پیدا کردیم. یا گفته می شود در چت روم ها و سیستم های گفتگویی ایران همین مقام را دارد. در دنیای واقعی بازهم اینگونه نیست. میزان ارتباطات جهانی ما به نسبت کشورهایی که مردم آن ها مهاجرت ها و سفرهای متعددی دارند کم است. البته الان این سفرها بیش از هر زمانی در گذشته است اما ما نسبت به آمریکایی ها، فرانسوی ها یا انگلیسی ها مسافرت های کمی انجام می دهیم. در وقاع بازنمایی ما در دنیای واقعی خیلی کمتر از چیزی است که در دنیای مجازی هست. یا از نظر بازنمایی آثار هنریمان در اینترنت ما به طور گسترده ای داریم آثار هنریمان اعم از نقاشی و فیلم و عکس را در اینترنت عرضه می کنیم. در حالی که گالری های داخلی ما اینقدر بازدید کننده جهانی ندارند. به همین دلیل می توان گفت که ما دو تصویر واقعی و مجازی داریم که تصویر مجازی در بعد جهانی ما خیلی پررنگ تر از تصویر واقعی مان است. اما این که قضاوت دیگران درباره ما چیست من معتقدم که بیش از آن که تحت تاثیر اینترنت باشد تحت تاثیر ماهواره ها و تلویزیون هاست. بنابراین سهم اینترنت در شکل گیری آن خیلی زیاد نیست. اما از آنجایی که ما از نظر تلویزیون های بین المللی توانایی لازم را برای عرضه خودمان نداریم داریم تصویر دیگری از خودمان را از طریق اینترنت شکل می دهیم. این تصویر احتمالا با تصویر تلویزیون ها متفاوت است. چون آن تصویری که از ما از طریق تلویزیون ها و ماهواره ها به جهان عرضه می شود بیشتر از طریق تلویزیون ها و ماهواره های رسمی و دولتی ماست. اما اینترنت تنها در انحصار دولت نیست و همه در آن نقش دارند. به همین جهت صدا و تصویر جامعه ایرانی دو دسته است. یکی صدا و تصویری که تلویزیون هایی مثل العالم و جام جم می فرستند و یکی هم تصویری است که وبسایت ها و وبلاگها به جهان عرضه می کنند. این ها تفاوت های مهمی دارند چون مراجع تولید کننده آنها متفاوت هستند. اما دنیای امروز دنیای فراروایت هاست و نمی توان گفت که مردم دنیا نگاهی واحد به جامعه ایرانی دارند چون نه انسان ایرانی آن وحدت و یگانگی را دارد و نه گروه های مختلف اجتماعی در جهان دیدگاه یکسانی دارند. هر کس بعد خاصی را می بیند. به همین دلیل بسیار دشوار خواهد بود که بگوییم مردم دنیا دقیقا چه تصویری دارند. شاید هر کدام را بتوان جداگانه تفسیر کرد اما این که مردم جهان آن را پذیرفته اند یا نه دشوار است. - به عنوان سوال آخر جامعه ایرانی با خصلت های خودش توانسته تاثیری روی اینترنت بگذارد؟ یا به عبارت دیگر می توان از اینترنت ایرانی صحبت کرد؟ اینترنت ماهیتا جهانی است. به همین دلیل سخت می شود در مورد خاص بودگی اینترنت حرف زد. نه تنها اینترنت ایرانی بلکه در مورد اینترنت آمریکایی یا فرانسوی هم به دشواری می توان حرف زد. این هم به دلیل قابلیت های فنی و اجتماعی خاصی است که اینترنت دارد و سخت رنگ تعلق می گیرد. در اینترنت دقیقا عدم وجود فراروایت حاکم است. هیچ روایت منحصر به فردی در مورد کلیت اینترنت نمی شود ارائه کرد. اما می شود گفت که الگوهای مختلف از اینترنت های ایرانی وجود دارد. چون در جامعه ایرانی تکثر وجود دارد و هر کدام از این ها دارند فضایی را در اینترنت اشغال می کنند طبیعتا فضاهای متفاوتی و متکثری هم در اینترنت به وجود می آورند. همانطور که در جامعه واقعی ما فرهنگ های متفاوتی از ایرانی بودن به وجود آمده در جامعه اینترنت هم همین تکثرها وجود دارد. در اینترنت ایرانی تنوع ها و تکثرها بیشتر است. چون در آنجا آزادی ها بیشتر است و ارتباطات جهانی تراست، دیالوگ ها هم در یک فضای بازتری صورت می گیرد. در نتیجه آنجا این تنوع و تکثر بیشتر خودش را آشکار می کند. در فضای اینترنت ایرانی بیشتر می توان تکثر فرهنگ ایرانی را دید. چون در جهان واقعی محدودیت های مادی مانع از آن میشود که انسان ایرانی آنگونه که هست خودش را عرضه کند. به همین جهت فرهنگ های ایرانی اینترنتی که شامل فرهنگ جوانی، زنان، اقوام گوناگون، ادیان گوناگون و گروه های سیاسی مختلف می شود شکل گرفته است. این فرهنگ ها متاثر از ما به ازای واقعیشان هستند. به همین دلیل هم بخشی از آن ها در آنجا منعکس می شود. اما بخشی از آن در جهان فیزیکی نیست و فقط در اینترنت هست. ما البته یک فرهنگ اینترنی ایرانی داریم که از جهاتی شبیه فرهنگ جهانی اینترنتی است و از جهاتی هم به طور نسبی و مقایسه ای ویژگی های خاص خودش را دارد. آن چیزی که فرهنگ اینترنتی ما را خاص تر می کند چند نکته است. یکی این که استفاده از اینترنت برای مقاصد معنوی، غیرمادی و سیاسی در ایران احتمالا بیش از سایر کشورهای جهان به خصوص کشورهای غربی است. به دلیل این که ما نهادهای کافی را در این زمینه ها در جامعه کمتر داریم و به همین دلیل افراد بیشتر به اینترنت مراجعه می کنند. ما در جامعه ایرانی دیسکو نداریم به همین دلیل مردم برای موسیقی به اینترنت مراجعه می کنند. نهادهای مدنی برای صلح و فعالیت های فرامرزی کمتر وجود دارد یا محدودیت های رسانه ای و اطلاع رسانی وجود دارد و برای این موضوعات افراد بیشتر به اینترنت مراجعه می کنند. در جامعه ایران حتی در علم هم محدودیت هایی وجود دارد که باعث می شود افراد بیشتر به اینترنت مراجعه کنند. در مجموع می توانیم بگوییم که در ایران اینترنت کمتر به مقاصد مالی و پولی مورد استفاده قرار می گیرد و بیشتر هدف های فرامادی را پیگیری میکند. از این نظر مثلا با فضای اینترنت آمریکایی تفاوت داریم. آن جا هم ممکن است که هدف های فرامادی جست و جو شود اما می توانند همان هدف ها را هم دنبال کنند. از طرف دیگر چون جامعه آمریکایی جامعه کالایی شده و تجاری شده کاملی است و پول حرف اول را می زند طبیعی است که از اینترنت هم برای تولید پول استفاده بیشتری شود. من تحقیقی می کردم در مورد وبلاگها و دیدم که در جوامع غربی کاربردهای تجاری وبلاگ بسیار گسترده است. در حالی که در جامعه ایران این کاربرد بسیار محدود است. مساله دیگر هم سیاسی بودن است. ایرانی ها به طور گسترده ای از اینترنت برای مشارکت در عرصه سیاسی استفاده می کنند. در غرب چون احزاب و گروه های گسترده سیاسی وجود دارد به همین جهت بخش عمده ای از انرژی افرادی که می خواهند کار سیاسی کنند در دنیای واقعی صرف می شود اما در ایران عمده مشارکت سیاسی ما از طریق فضای مجای صورت می گیرد. به همین جهت فرهنگ اینترنتی ما سیاسی تر است. سوم هم این که فرهنگ اینترنتی ایرانی بیشتر با ارزش های جمع گرایانه همراه است. از آنجایی که در غرب فردگرایی سلطه کامل بر زندگی انسان ها دارد فضای اینترنتی شان هم فرد گرایانه است. اما در مورد ایران ارزش های جمع گرایانه هم در کنار ارزش های فردی وجود دارد. ارزش هایی مثل مذهب خانواده یا همین پیام گذاشتن در وبلاگ ها خیلی گسترده است. مساله گروه های اجتماعی که ساختارهای سنتی قومی یا طایفه ای دارند در ایران خیلی گسترده تر است. خیلی از این هویت ها در دنیای مجازی خودشان را عرضه می کنند. شاید مثلا در غرب لس آنجلسی ها وبلاگی برای خودشان نداشته باشند اما می بینیم که بجنوردی ها، اراکی وها و بسیاری از شهرها وبلاگ ها و وبسایت های گسترده ای دارند. به طور کلی می توان گفت فضای اینترنتی ما گرمتر و تعاملی تر است. گویا این ارزش های گزلشافتی ما در فضای اینترنت هم خود را به خوبی بازتولید می کنند.

نظرات